بنیامینبنیامین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

ثمره زندگی من

به خانه خوش آمدی

بنیامین بابا، بالاخره بعد از 15 روز به خانه آمد - خوش آمدی عزیزم مامانت هم به خانه خوش آمد  و مرا از تنهایی دور ساختین ...
2 ارديبهشت 1392

دایی و دایی

سلام  دیشب یه اتفاق جالب افتاد بنیامین خوابیده بود و دایی بنیامین بالاسرش بود . همین موقع دایی دایی بنیامین هم اومد پیش اونها.  عکس زیر تصویری است از بنیامین، دائیش، دایی داییش..... دست نوازش نسل به نسل منتقل میشود ...
2 ارديبهشت 1392

سخنرانی

پیرو مطلب قبلی بگم که گاهی بنیامین آنقدر شاکی میشه که گریه نمی کنه و فقط هم به عصبانی نگاه کردن بسنده نمی کنه  بلکه میره روی منبر و از خواص یک خواب آرام و راحت و مضرات بیدار کردن آدمی در خواب سخنرانی میکنه  البته هنوز  خیلی از حرفاش مفهوم نیست ولی بالاخره من و مامانش میفهمیم که منظورش چیه ؟ ...
1 ارديبهشت 1392

خواب یا بیدار

با سلام دوباره  دکتر خانه بهداشت محله میگه بنیامین باید هر دو ساعت شیر بخوره ولی گاهی پیش میاد که بنیامین بیشتر از دوساعت میخوابه و یا زمانی که باید بیدار باشه، خوابه  اونم چه خواااااابیییییییی ولی ما مجبوریم که بیدارش کنیم و بهش شیر بدیم -  والا شیر را میخوره ولی بعدش قیافش اینجوری میشه  حالا مرد میخواد بره طرفش ...
1 ارديبهشت 1392

پدربزرگ و نوه هاش

سلام  اول این را بگم که بنیامین سومین نوه پدربزرگ مادری است - اولی اسمش دینا است و دومی اسمش فاطمه (که من از همین جا روی ماه هر دوتاشونو میبوسم)  سپس بگم همانطور که در تاریخ هست دینا و بنیامین هر دو فرزندان یعقوب نبی هستند پس با هم برادر و خواهرند وبازهم بگم  دو سه شبی است که بنیامین شبها بیدار میشه و نمی خوابه - و همش میگه پیش من باشید و با من حرف بزنید و دلش میخواد ما چراغ را روشن کنیم و بیدار باشیم  اما دیشب اتفاق جالبی افتاد - بنیامین بیدار شد و شروع کرد به غر زدن و سر و صدا کردن - بابایی (پدربزرگ) از خواب بیدار شد و در همان حال مستی خواب گفت دینامیت چرا بیداره؟ بنده خدا دینا و بنیامین را قاطی ...
29 فروردين 1392

یادش بخیر

والا ما خیلی خوشحالیم که بنیامین در میان ماست و شکر خدا سالم و سرحال هم هست  اما چیزی که جالبه اینه که گاهی اوقات خودش به یاد روزهای جنینی اش می افته و مثل همان موقع در خودش فرو میره  شکار دیشب ما از این لحظه، از پاهاش بود به صورت قبل از تولدش قرار گرفته بود. البته باید توجه داشت که این عکس را از زیر پتو گرفته ایم (پتویی که به اشتباه صورتی خریداری شده، و به بنیامین هدیه شده است) ...
28 فروردين 1392

خداحافظ بند ناف

پسر گلم در اولین حمام زندگیش تونست بر آخرین باقیمانده از دوران جنینی اش، یعنی بند نافش غلبه کنه و زیبا و سالم از این مبارزه خارج بشه - لذا اولین عکس را بعد از جدا شدن بند ناف گرفتم که در این قسمت میزارم   ...
28 فروردين 1392

اولین حمام

دیشب پسر گلم حموم دهش بود - یعنی پس از ده روز بردنش حموم - و مامان و مامان بزرگ شستنش و پسرم هم کلی حال کرده بود - مامانش میگفت حتی وقتی شامپو ریختیم روی سرش و موهای قشنگش را شستیم جیکش در نیامد و کلی حال کرد و بعد از حمام هم یک چرت تووووپ بعد از نهار ...
28 فروردين 1392

شروع روابط پدر و پسر

والا بیشتر از یک هفته از تولد بنیامین میگذره و پسرم شدیداً نسبت به مادرش حس خوب و آرامی داره (خدا را شکر) ولی برای ایجاد ارتباط بیشتر، تصمیم گرفتم اندکی صمیمی تر با پسرم خلوت کنم و کمی مردانه با هم صحبت کنیم - غافل از اینکه بجز خدا، مادرش هم بالاسر ما بوده است و از این لحظه عکسی به جای گذاشته است .  جالب اینست که بنیامین هم به حرفهای من واکنش نشان میداد. ...
26 فروردين 1392